خدمات مشاوره حضوری و نوروتراپی با رعایت فاصله گذاری اجتماعی هوشمند در دسترس است. استفاده از ماسک الزامی است.

به راحتی مشاوره بگیرید
همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی نیاز به صحبت کردن و مشاوره گرفتن از فردی داریم که بتواند ما را درک کند.

نحوه ارتباط با خانواده همسر

خانواده همسر شما بخش مهمی از زندگی او هستند و همین موضوع باعث می‌شود بخش مهمی از زندگی شما نیز باشند. بنابراین ایجاد ارتباط و هماهنگی با خانواده همسر واقعاً ارزش تلاش را دارد. برقراری ارتباط و بازسازی ارتباط‌های از دست رفته کار ساده‌ای نیست اما ارزشمند است، چرا که سرمایه‌گذاری امروز شما در طول زندگی مشترک پابرجا خواهد ماند. در این مقاله می‌خواهیم برای چگونگی نحوه ارتباط با خانواده همسر چند ایده ارائه دهیم، تا پایان این مطلب همراه ما باشید.

1. همراه همسرتان باشید

قانون اصلی ازدواج موفق، همراه بودن با همسرتان است. برای داشتن رابطه درست با خانواده همسرتان، باید مسائل را با هم حل کنید، فراموش نکنید که هر دوی شما درگیر این مسئله هستید. پس هرگز همسرتان را در موقعیتی قرار ندهید که مجبور باشد بین شما و اقوامش انتخاب کند. با این کار او را در بن‌بستی بدون راه خروج قرار می‌دهید.

در عوض سعی کنید رابطه‌ همسرتان با پدربزرگ و مادربزرگ، والدین و برادر و خواهرش را درک کنید و در صورت امکان از آن حمایت کنید، حتی اگر والدین همسرتان بسیار بد باشند، به‌ هرحال پدر و مادر او هستند.

2. حدومرز‌ها را مشخص کنید

با همسرتان مشخص‌ کنید چه چیزهایی مهم‌اند. به عنوان مثال، ما به فرزندان‌مان اجازه می‌دهیم هر زمان هرچیزی خواستند، بخورند، اما اگر بخواهند ده تا بستنی پیش از شام بخورند، چه؟ از نظر من مشکلی ندارد، به‌شرط آنکه شام‌شان را به‌ اندازه بخورند. اما درباره‌ کارهای مدرسه خیلی خیلی حساس هستیم، فکر نمی‌کنم تا حالا به ذهن بچه‌هایم خطور کرده باشد که نمره‌ای زیر «بسیار خوب» هم وجود دارد. بنابراین با کمک اعضای خانواده، ارزش‌های خانواده‌ خود را مشخص کنید و آنها را با اقوام همسرتان نیز در میان بگذارید.

حالا که صحبت از حد و مرز به میان آمد، این را هم بگویم: هرگز قولی ندهید که نتوانید عملی‌اش کنید. کوتاه‌ آمدن در مقابل دیگران به‌ منظور صلح و حفظ آرامش، به‌ ندرت مسائل را حل می‌کند، مخصوصاً اگر خانواده همسرتان پرتوقع باشند.

گوش‌ دادن را با پاسخ‌ دادن اشتباه نگیرید. شما موظف نیستید همه‌ اوامر خانواده همسرتان را عملی کنید، اما یادتان نرود که به صحبت‌هایشان گوش بدهید. انسان‌ها وقتی حس کنند صحبت‌شان بدون شنیده‌ شد‌ن، رد شده است، یک‌دنده و لجباز می‌شوند و برای شنیده‌ شدن بلندتر فریاد می‌زنند.

نحوه ارتباط با خانواده همسر

3. روی مواضع‌تان پافشاری کنید

خشک و منعطف نباشید و سعی کنید بر سر مواضع‌تان محکم بایستید. به عنوان مثال اگر نمی‌خواهید اقوام همسرتان سرزده به خانه‌ شما بیایند، به آنها بگویید که ترجیح می‌دهید قبل از آمدن تماس بگیرند. شما و همسرتان قدرتمندتر از چیزی هستید که فکر می‌کنید، تصمیم‌گیرنده شما هستید. شما حد و مرز، دید و بازدید،‌ جشن‌ها و سایر امور را مشخص می‌کنید. پس خودتان را دست‌کم نگیرید. اگر شما نخواهید، هیچ‌کس نمی‌تواند برنامه‌اش را به شما تحمیل کند.

4. بی‌واسطه صحبت کنید

تاحد امکان برای رساندن حرف‌تان از شخص سوم استفاده نکنید. از همسرتان نخواهید که با خواهرش درباره‌ کاری که باعث ناراحتی‌تان شده است، صحبت کند؛ خودتان مستقیماً صحبت کنید. اگر کسی آزرده‌خاطرتان کرد، با خود شخص در میان بگذارید، گاهی اوقات مسئله جدی است، اما بعضی اوقات ممکن است سوءتفاهم باشد.

5. خودتان باشید

«سعی نکن خودت را تبدیل به فردی کنی که خانواده‌ همسرت می‌خواهند.» به عنوان مثال فرض کنید آنها به‌ دنبال خانمی کدبانو باشند و شما وکیل یک شرکت بانفوذ باشید: لازم نیست روزهای تعطیل نان برنجی بپزید و خودتان کره بگیرید. در عوض مانیکور کنید و غذای آماده بخرید.

در عوض می‌توانید شبکه حامیان خود را با کمک خانواده همسرتان افزایش دهید. برای این کار کافی‌ است با آنها همچون دوستان‌ خود رفتار کنید؛ به آنها احترام بگذارید، دوست‌شان داشته باشید و به صحبت‌های‌ آنها گوش دهید.

نحوه ارتباط با خانواده همسر

6. واقع‌بین باشید

واقع بین باشید؛ همه‌ پدرشوهر‌ها بلد نیستند سینک ظرف‌شویی را تعمیر کنند و همه مادرشوهرها هم عاشق پختن کلوچه با نوه‌ها نیستند. این کلیشه‌های ذهنی را حتماً کنار بگذارید و مطابق واقعیت فکر کنید، از دیگران انتظار کاری را نداشته باشید که نمی‌توانند انجامش دهند.

7. حفظ آرامش را یاد بگیرید

گاهی اوقات درگیر موقعیت‌هایی می‌شوم که نباید می‌شدم، در این شرایط همیشه هم عجولانه تصمیم می‌گیرم. خوشبختانه شوهرم بسیار معقول‌تر از من رفتار می‌کند. در این صورت بهترین کاری که می‌توانید بکنید، هیچ کاری نکردن است. فراموش نکنید که زمان، بسیاری از دردها را دوا می‌کند و حق بسیاری را کف دست‌شان می‌گذارد.

8. در رابطه‌ها مؤدب باشید

از توهین و حمله به ویژگی‌های شخصیتی خانواده همسرتان خودداری کنید. به عنوان مثال یک بار پدرزن جک فرزندش را «جَوگیر» نامید. جک گفت: «نوک زبانم بود که بگویم او به‌ شدت زورگو است، اما خوشبختانه جلو زبانم را گرفتم. با اینکه جداً او یک زورگوی واقعی است.»

اسنان‌های سرسخت در شرایط سخت و پیچیده بی‌طرف می‌مانند. حتی اگر درگیری شدیدی رخ داد، اگر ساکت‌ ماندن برای‌تان کار سختی است، سعی کنید همچنان مؤدبانه رفتار کنید. کشور سوئیس شعار درستی داد: «کسی که خویشتن‌داری می‌کند، در امان می‌ماند.» یادتان باشد شما سخن‌گوی خانواده نیستید.

نحوه ارتباط با خانواده همسر

9. پخته رفتار کنید

پدر و مادرتان باید شما را دوست‌ داشته باشند، اما پدر و مادر همسرتان نه لزوماً. این را بپذیرید که والدین همسرتان پدر و مادر شما نیستند و نباید چنین انتظاری از آنها داشته باشید. سعی کنید این نوع رابطه را «متفاوت» بدانید و نه «بهتر» یا «بدتر». برای اینکه این رابطه درست پیش برود، سعی کنید از مسائل کوچک بگذرید و بر سر مسائل اصلی تمرکز کنید.

یاد بگیرید از دریچه‌ نگاه خانواده همسرتان، شرایط را ببینید و اگر موافق چیزی نبودید، پخته رفتار کنید. به عنوان مثال از گوشت گوسفند متنفرم،‌ به آن لب نمی‌زنم و به‌ ندرت در آشپزی از آن استفاده می‌کنم. اما مادرشوهرم هروقت برای شام به خانه‌شان می‌رفتیم، گوشت گوسفند می‌پخت. بعد از سال‌ها دست‌ و‌ پنجه نرم‌ کردن با گوشت گوسفند، متوجه علت کارش شدم که خوشحال‌ کردن همسرم بوده است. زیرا از وقتی ازدواج کرده‌ایم، همسرم دچار قحطی گوشت گوسفند شده است! از آن زمان به بعد قبل از رفتن به آنجا سالاد می‌خورم تا همسرم بتواند گوشتی که مادرش می‌پزد را با خیال راحت بخورد.

10. مهربان باشید

مهربانانه سخن بگویید؛ حتی اگر از شدت خشم مجبورید دندان‌هایتان را به هم فشار دهید. اگر نمی‌توانید این‌ گونه صحبت کنید، بهتر است ساکت شوید و لبخند بزنید.

11. حس شوخ‌طبعی‌تان را حفظ کنید

شوخ طبعی را فراموش نکنید. دوست عزیزی این داستان را برایم تعریف کرد: «وقتی بچه‌ اولم را باردار بودم، پدرشوهرم هدیه‌ای خاص برایم خرید: یک قبر. از او پرسیدم چرا قبر؟ گفت: ممکن است از زایمان جان سالم به‌ در نبری. برای همین فکر کردم باید آمادگی‌اش را داشته باشی.» اگر من بودم، محکم می‌کوبیدم توی سرش و رابطه‌ام را چند وقتی با آن‌ها قطع می‌کردم. درعوض دوستم خندید و از او به‌خاطر هدیه‌اش تشکر کرد، به همین راحتی!

دسته‌بندی‌ها: ارتباطی مقالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *