طبیعی است که برخی مواقع در رابطههای مان نسبت به دیگران مقادیر مخالفت احساس کنیم، مخصوصاً در مورد کسانی که به ما نزدیک هستند. مخالفتهای ما زمانی رخ میدهد که در مقابل کردهها، گفتهها و با احساسات دیگران مخالفت کنیم و ناراحت شویم و احساس کنیم که بین ما و آن شخص جدایی افتاده است.
وقتی مخالفت خود را با دیگران فاش نکنیم یا اختلافات خود را حل و فصل نکنیم، این اختلافات بر روی هم تلنبار میشوند و به مرحله احساسی بعد که همان انزجار است وارد می شویم.
برای تشخیص رابطه ناسالم علائمی وجود دارد که میتوانید آنها را در روابط خود با دقت ارزیابی کنید. نکته مهم در این بخش شدت این علائم است؛ طبیعتاً همه افراد گاهی در رابطه خود احساس نادیده گرفته شدن میکنند. بنابراین اگر شما نیز این علائم را در رابطه خود دارید، توصیه میکنیم حتماً با یک متخصص روانشناس در این زمینه یا مشاوره ازدواج مشورت کنید. اگر با وجود این علائم میدانید که این رابطه ناسالم است اما نمیخواهید آن را تمام کنید، به احتمال زیاد رابطه فعلی شما نقاط مشترکی با روابط گذشته شما دارد که اجازه تصمیم گیری درست برای رابطه فعلی را به شما نمیدهد.
سوال كردن مداوم در این مورد که شما کجایید؟ با چه کسی هستید؟ چرا دیر جواب دادید و تقاضای ویدئو کال کردن در هر شرایطی، این سوالات میتواند نشانه ناامنی در یک رابطه باشد. اگر جدا از اینکه شما چگونه رفتار میکنید، طرف مقابل شما مدام این سوالات را میپرسد، این پرسشها در نهایت به سمی شدن رابطه منجر میشود.
اگر با وجود این رابطه بعد از مدتی به نظرتان میآید که، دیگر وقتی را با دوستان و خانوادهتان نمیگذرانید و یا در محیط کار خیلی با همکارانتان ارتباط برقرار نمیکنید، بهتر این در این رابطه تجدید نظر کنید. چرا که ترس ناراحت شدن و از دست دادن طرف مقابلتان و از دست دادن رابطه عاطفیتان را دارید. این نگرانیها در مورد رابطهتان جدی است و نشان از یک رابطه ناسالم دارد.
ممکن است فکر کنید طرف مقابل شما قصد دارد یکسری رفتارهای اشتباه خود را تغییر دهد. او میداند رفتارهایش چقدر باعث آزار شما میشود و و از شما میخواهد تا به او فرصت تغییر دهید. شما نیز به امید تغییر این رفتارها رابطه را ادامه میدهید. در این صورت بهتر است با یک متخصص روانشناس صحبت کنید.
اگر احساس میکنید او از این که شما را به دوستان و آشنایانش معرفی کند امتناع میکند، احتمالاَ مسائلی در رابطه وجود دارد که از چشم شما دور مانده است.
اگر هر کدام از دو طرف رابطه، زمانیکه با طرف مقابل خود در خوشی هستند، احساس گناه میکند و این حس را دارد که به خانوادهاش پشت کرده و آدم بیوفایی است، قطعاً برای زندگی مستقل از خانوادهاش هنوز آمادگی ندارد.
شما ممکن است گاهی متوجه شوید که طرف مقابلتان در مورد محل زندگیاش، خانواده، شغلش و حتی موضوعات پیش پا افتاده روزمره اش، به شما دروغ میگوید. این علائم میتواند نشانه اختلال شخصیت باشد. بنابراین شما در یک رابطه ناسالم قرار دارید و حتماً باید با یک مشاور متخصص در این زمینه مشورت کنید.
اگر به طور مدام پارتنر شما در رابطه دیر به سر قرار میرسد و یا حوادث و اتفاقاتی که برای شما مهم است را فراموش میکند، این رفتارها ممکن است نشاندهنده این باشد که مشکلی ریشهای در رابطهتان وجود دارد.
اگر شما نگران هستید که با گفتن ناراحتیتان، تنشهای شدید بینتان اتفاق میافتد، و از درگیری اجتناب میکنید، این کار به مرور زمان باعث از بین رفتن اعتماد به نفس شما خواهد شد. اگر همواره هر مسئلهای را برای خود نگه میدارید و بیش از اندازه سکوت میکنید، ممکن است آسیب جبران ناپذیری به رشد فردی شما وارد شود.
کارابالو میگوید: “روابط سالم مبتنی بر تمایل متقابل برای موفقیت دیگری در همه زمینههای زندگی است.” اما وقتی همه چیز در رابطه سمی میشود، هر دستاوردی به یک رقابت تبدیل میشود. به عبارت دیگر، شما دیگر احساس نمیکنید، که شریکتان حامی شماست.
اگر بیشتر مکالمات شما به جای مهربانی، پر از کنایه، انتقاد یا خصومت است به حدی که از صحبت کردن با یکدیگر اجنتاب دارید، این علامت زنگ خطری در یک رابطه است و میتواند به رابطه ناسالم دامن بزند.
گرچه تجربه حسادت هر از گاهی طبیعی است، اما اگر هر کدام از شما نتوانید احساس موفقیت طرف مقابل را بپذیرید، این مسئله میتواند بسیار مشکل ساز شود.
گاهی ممکن است ناراحتی از یک مساله باعث ایجاد کینههایی در قلب شما شود و رابطه شما را از صمیمیت دور کند. در نتیجه با گذشت زمان، ناامیدی یا کینه میتواند شکافهای کوچک رابطه را به شکافی عمیق تبدیل کند.
به طور طبعی یک مقدار تنش در هر رابطهای وجود دارد اما اگرخودتان را به طور مرتب در شرایطی اضطراب آور تصور کنید، نشانگر این است که چیزی سرجایش نیست. در نهایت این استرس مداوم میتواند به سلامت جسمی و روحی شما آسیب برساند.
در یک رابطه ناسالم، ممکن است عادتهای معمول مراقبت از خود را فراموش کنید. ممکن است سرگرمیهایی که قبلاً دوست داشتید را ترک کنید و از سلامتی خود نیز غافل شوید و اوقات فراغت خود را فدای رابطه کنید، که این امر نشان از روابط ناسالم دارد.
هنگامیکه در یک رابطه ناسالم گیر افتاده باشید، فضای رشد شما بسیار محدود خواهد شد؛ برای مثال طرف مقابلتان سعی میکند شما را کنترل کند و بر شما تسلط داشته باشد. در یک رابطه ناسالم و اشتباه شما به او اجازه میدهید تا شما را متقاعد کند که به اندازه کافی خوب نیستید، در این صورت شما را فریب خواهد داد تا فکر کنید که به او نیاز دارید و بدون او نمیتوانید به زندگی ادامه دهید.
تجربیات ما چیزهای بسیار زیادی در مورد زندگی کردن به ما میآموزد؛ اما گاهی ممکن است از یک موقعیت بد، چیز اشتباهی را یاد میگیریم. در این حالت، تجربیات شما در رابطه ناسالم امکان دارد شما را نسبت به دیگران پرخاشگر و مشکوک کند. به عبارتی شما میترسید که اگر به کسی خیلی نزدیک شوید، او نیز به شما آسیب برساند. بنابراین شما دور خود دیوار میکشید و سعی میکنید اینگونه از احساسات خود محافظت نمایید. اما توجه داشته باشید با این کار، همه روابط آینده خود را از بین میبرید، انگار که فقط منتظر اشتباه افراد هستید تا بتوانید برای ترک آنها بهانهای داشته باشید.
حتی اگر قبلاً رابطه خود را با شخصی که با او در یک رابطه نادرست بودهاید قطع کردهاید، پس از آن، نگاه شما به جهان و زندگیتان تغییر خواهد کرد. جایی که زمانی خوش بینی و شادی وجود داشت، اکنون ممکن است اضطراب، ترس و بیاعتمادی به همراه داشته باشد. در این صورت ممکن است نسبت به عشق و صمیمیت بدبین شوید و از اطرافیان خود فاصله بگیرید. همچنین احتمال دارد با احساس گناه، تنهایی و سایر اشکال ناراحتی عاطفی که معمولاً به دنبال یک جدایی اتفاق میافتد دست و پنجه نرم کنید. طبیعتاً از بین بردن این نوع آسیبهای روحی دشوار است و حتی ممکن است پس از گذشت زمان زیادی با شما بماند.
وقتی در یک رابطه ناسالم هستید خوشحال بودن سخت است. در این شرایط شما اغلب احساس میکنید که هر کجا بروید ابر بارانی تاریکی به دنبال شما میآید و باعث میشود روزتان و تقریباً همه چیزهای دیگر زندگی خود را در بدترین وضعیت خود ببینید. شما دائماً احساس ضعف یا بدخلقی میکنید، چراکه گذراندن زمانی طولانی با کسی که بسیار منفی است، باعث میشود کمکم نگرشتان به مسائل منفی شود.
رابطه ناسالم و اشتباه از نظر عاطفی خسته کننده است، زیرا شما بیشتر وقت و انرژی خود را صرف اختصاص دادن به فرد مقابل و نیازهای او میکنید. وقت گذراندن با این شخص، برای شما استرسزا و اضطرابآور خواهد بود، چراکه او کاملاً خودشیفته است، بیش از حد از شما انتقاد میکند و همه چیز را خراب میکند. او چنان شما را درگیر داستانهای بیهوده خود میکند که بودن در کنار او نیز برایتان طاقت فرسا میشود.
روابط ما با دیگران و نحوه برخورد آنها چیزهای زیادی در مورد خودمان به ما میگوید که این یکی از مهمترین پایههای تصویر شخصی خود است. بنابراین وقتی با شخصی که به شما اهمیت نمیدهد در یک رابطه ناسالم به سر میبرید، قطعاً نسبت به خودتان احساس خوبی نخواهید داشت. شما به طور مداوم خود را از محبت، حمایت و اطمینان خود از طرز تفکر و شخصیتتان دریغ میکنید که این امر منجر به افت عزت نفس شما میشود. شما در یک رابطه ناسالم و اشتباه اعتماد به نفس خود را از دست خواهید داد و دیگر به خود اعتماد نخواهید کرد و برای داشتن احساس ارزشمندی نیز تلاشی نخواهید کرد.
یكی از بدترین مواردی كه یك رابطه ناسالم برای شما به همراه دارد، باور لیاقت نداشتن است. بدرفتاری و سوء استفاده از شما توسط شخصی که قبلاً آنقدر به او اهمیت میدادید تصور شما را در مورد یک رابطه خوب و مفید، تحریف میکند. در این صورت شما به دنبال روابط مشابه مضر و ناکارآمد خواهید بود، زیرا این همان چیزی است که با آن بیشتر احساس راحتی میکنید. بنابراین با گذشت زمان، توانایی ایجاد شناخت در هنگام برقراری یک رابطه سالم را از دست میدهید.
واضح است که رابطه ناسالم و اشتباه برای سلامت روان شما بسیار مضر میباشد. اما ممکن است تعجب کنید که این امر میتواند تاثیرات منفی بر سلامت جسمی شما نیز بگذارد. مطالعات نشان میدهد که روابط ناسالم اغلب منجر به خطر مشکلات قلبی، افزایش سطح قند خون، فشار خون و ضعف سیستم ایمنی بدن میشود. خستگی بیش از حد و انرژی کم نیز با توجه به استرس و اضطرابی که بیشتر افراد در روابط ناسالم و سمی به طور مداوم تجربه میکنند، امری معمول محسوب میشود.