ابراز احساسات یک مهارت است و علاوه بر اینکه ما به طور طبیعی و فیزیولوژیک چه احساسی را تجربه میکنیم و چه واکنشی نشان میدهیم، لازم است که رفتارهای درست و بهینه را در شرایط مختلف بیاموزیم تا بتوانیم علاوه بر کنترل احساسات خود آنها را به بهترین شکل بروز دهیم.
اما گاهی اوقات وقتی از ابراز احساسات حرف میزنیم ممکن است اینطور تصور کنیم، که ابراز احساسات امری ساده و پیش پا افتاده است. اگر بتوانیم احساسات خود را به درستی ابراز کرده و کنترل نماییم علاوه بر اینکه خودمان احساس بهتری خواهیم داشت، دیگران هم بهتر از قبل با ما ارتباط برقرار خواهند کرد. هم اینکه متوجه خواستههایمان میشوند و میتوانند همانگونه که شایسته است به احساساتمان پاسخ بدهند.
در این مقاله قصد داریم درباره ابراز احساسات با هم صحبت کنیم. اینکه بدانیم چگونه میتوانیم احساسات خود را شناسایی کرده، آنها را ببینیم و بشناسیم و در نهایت بهترین راه را برای براز احساساتمان پیدا کنیم. تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
احساسات خود را بشناسید
اولین قدم در مسیر ابراز احساسات شناختن آنها میباشد. باور کنید یا نه در بسیاری از مواقع ما خودمان هم نمیدانیم که در حال تجربه چه احساسی هستیم. به عنوان مثال بارها این مسئله برای تکتک ما پیش آمده است، که احساس خشم میکردیم اما تا زمانی که این خشم کار دستمان نداده و باعث آسیب به خودمان و دیگران نشده است، از وجود آن آگاه نبودهایم. این مسئله باعث میشود که ما به حقیقتی دست یابیم که میتواند کلید حل اکثر تعارضهای ما در زندگی باشد. این حقیقت «خودآگاهی» نام دارد.
اگر بتوانیم در همه حال به خودمان و احساساتمان آگاه باشیم و روند حضور، اوج گرفتن و تمام شدن آنها را بررسی کنیم، میتوانیم احساساتمان را در شرایط خاص پیشبینی کنیم و برای آنها نیز راه حل پیشنهاد کنیم. یکی از تمریناتی که میتوانیم آن را برای افزایش خودآگاهی انجام دهیم مراقبه کردن است. میتوانیم زمانهای کوتاهی در طول روز، بیحرکت در جای آرام و بدون سر صدا، بنشینیم یا دراز بکشیم.
ابتدا به نفس کشیدن خود آگاه شویم و پس از گذشت چند لحظه از خودمان بپرسیم که در هر یک از قسمتهای بدنمان چه احساسی داریم. در آخر باید ببینیم که به طور کلی در آن لحظه خاص چه احساسی را تجربه میکنیم. تمرین دیگری که میتوانیم انجام دهیم این است که در زمانهای بروز احساسات، سریعاً به بدنمان آگاه شویم و ببینیم که به عنوان مثال زمانی که خشمگین میشویم، کدام یک از اعضای بدنمان دچار انقباض میشود؟ یا این خشم چه نشانههایی را در بدنمان دنبال میکند؟ آیا تنفسمان سریع میشود؟ آیا تپش قلب میگیریم؟ آیا دستهایمان را مشت میکنیم؟
با انجام این تمرینات، در مسیر خود آگاهی قرار میگیریم و پس از مدتی تکرار و تمرین میتوانیم خودمان و احساساتمان را پیش بینی کنیم و برای پیدا کردن راه حل برای واکنش به آنها، زمان خواهیم داشت.
احساساتتان را همانگونه که هستند بپذیرید
قدم بعدی پس از تلاش برای افزایش خودآگاهی این است که بدانیم این مهم نیست که چه احساسی داشته باشیم. آنچه اهمیت دارد، این است که احساسمان را ببینیم و آن را بپذیریم و از همه مهمتر اینکه سعی نکنیم آن را نادیده بگیریم یا از بابت وجود آن خجالت زده باشیم.
بسیاری از افراد احساساتشان را میبینند اما زمانی که میخواهند آن را ابراز کنند، با ترس از اینکه دیگران درباره آنها چه فکری خواهند کرد، روبهرو خواهند شد. اگر شما هم از همین احساس ترس رنج میبرید، بدانید که این احساس نباید باعث شود که نتوانید خودتان را ابراز کنید.
از اینکه دیگران شما را ترسو، افسرده و یا حتی ضعیف بدانند نترسید و مطمئن باشید که اگر با صداقت و شفافیت رفتار کنید، به مرور زمان همه افراد برای شما احترام ویژهای قائل خواهند بود. این اصل روانشناسی را درباره احساسات، هیچگاه فراموش نکنید؛ که احساسات بد و خوب وجود ندارند، احساسات فقط وجود دارند.
سعی نکنید احساساتتان را قضاوت کنید و روی آنها برچسب مثبت و منفی یا خوشایند و آزاردهنده بزنید. تنها مانند یک تماشاچی حرفهای که به یک برنامه تئاتر میرود، به احساساتتان نگاه کنید و به آنها آگاه باشید. وقتی به این مرحله از پذیرش برسید، احساساتتان شما را به مسیرهای جدیدی هدایت میکنند و درهای جدیدی از خودتان به روی شما باز خواهند کرد.
راههای بیان احساسات را یاد بگیرید
حالا که درباره آگاهی خودمان از احساساتمان صحبت کردیم، وقت آن رسیده که بدانیم احساساتمان را چگونه و با چه ابزاری به طرف مقابلمان ابراز کنیم؟ ما دو ابزار اصلی برای بیان احساسات داریم: اولی کلمات هستند و دومی زبان بدن. کار کردن روی هر دوی آنها میتواند به ما کمک کند و درباره هر دوی آنها کتابها، کلاسها و مقالههای بسیاری وجود دارد.
اما مسئله این است که هیچ کدام از اینها نمیتواند جای تمرین را بگیرد. حتی اگر بهترین کتابها را هم بخوانید و سر کلاس بهترین اساتید شرکت کنید، باز هم باید با گذشت زمان و تمرین و مرارت بسیار، قلقهای خودتان را پیدا کنید و بدانید که شما با استفاده از چه روشهایی راحتتر هستید. درباره ابراز احساسات با کلمات، تعدادی نکته وجود دارد که اینجا به آنها اشاره میکنیم:
یکی از چیزهایی که باعث میشود بتوانید حرفتان را همانطور که میخواهید به دیگران بزنید، استفاده از یک چهارچوب ساده است: ابتدا باید مشکلی را که به وجود آمده است توصیف کنید، سپس باید احساستان را نسبت به آن موقعیت به طور صادقانه بیان کنید و در پایان راه حلی برای این مشکل ارائه کنید.
به عنوان مثال اگر دوست شما همیشه سر قرارها دیر حاضر میشود، میتوانید به او بگویید: تو دیر به این قرار رسیدهای و من از این بابت احساس ناراحتی کردم. میخواهی که برای دفعههای بعد ساعت قرارمان را تو انتخاب کنی؟
نکته مهم دیگر این است که بدانید در گفتگو و ابراز احساسات، ما به دنبال مقصر نمیگردیم. قرار است احساس خودمان را بیان کنیم. نه اینکه تمام تقصیرها را به گردن طرف مقابل بیندازیم. به عنوان مثال اگر از لحن کسی آزرده شدهایم و میخواهیم با او در این باره گفتگو کنیم، بهتر است تمرکز اصلی گفتگویمان را بر روی احساس آزردگی خودمان بگذاریم به جای اینکه طرف مقابل را بابت رفتارش متهم کنیم.
با این روش او متوجه غم و ناراحتی ما خواهد شد و مقاومت و دفاع کمتری خواهد کرد و همچنین با سرعت بیشتری به یاری ما میشتابد. صداقت اصل مهم دیگری است که باید در ابراز احساسات به آن توجه کنیم. این نکته را بدانید که همیشه صداقت بهترین گزینه است. زمانی که خودمان را همانطور که هستیم، ابراز میکنیم، دو اتفاق خوب خواهند افتاد.
اول این که طرف مقابل هم شجاعت بیان صادقانه احساساتش را پیدا خواهد کرد و دوم اینکه با بیان احساسات واقعیمان کمتر سردرگم خواهیم شد و سریعتر به نتیجه میرسیم. پس صادق باشید و با شجاعت درباره احساسات واقعیتان با طرف مقابل صحبت کنید. البته مواردی مانند زمان گفتگو، لحن و شیوه گفتگو را در نظر بگیرید تا به بهترین نتیجه برسید.
سخن آخر
در آخر اینکه باید بدانیم، هیچ گاه نباید از بررسی و تفکر بر روی احساساتمان غافل شویم. میتوانیم یک دفترچه درست کنیم و در آن احساساتمان را بنویسیم. همچنین باید بررسی کنیم که به چه دلیل آن احساس را داشتیم؟ مهم نیست که پاسخ این سوال را بدانیم یا نه اما فکر کردن به ریشه احساساتمان، یکی از بهترین کارهایی است که میتوانیم برای شناخت و ابراز آنها انجام دهیم.
پس، اصلی ترین اصل درباره ابراز احساسات این است که در سکوت و آرامش، آمدن و رفتن آنها را تماشا کنیم و بدون آنکه بخواهیم آنها را انکار و یا پنهان کنیم، تلاش کنیم تا آنها را همانگونه که هستند بشناسیم.