افسردگی یکی از اولین کاربردهای بالینی نوروتراپی (نوروفیدبک) است. طبق مطالب عنوان شده در این مقاله استفاده از نوروتراپی میتواند به 80 درصد از افراد مبتلا به افسردگی کمک کند، به خصوص افرادی که مشکلات و زمینههای بیولوژیکی برای مبتلا به افسردگی دارند. ضمن اینکه اثرات نوروتراپی در درمان افسردگی بر خلاف داروها که باعث بهبودی موقت میشوند، طولانی مدت میباشد.
افسردگی شدید بیماری است که از اختلالات مربوط به نحوه کارکرد مغز به وجود میآید، افسردگی شدید سه نوع ویژگی دارد:
1. وضع روحی افسرده
2. فقدان احساس لذت (بیمار در فعالیت زندگی احساس خوشحالی و رضایت از حوادث جالب را ندارد)
3. خستگی و کاهش انرژی فیزیکی و ذهنی
سایر علائم افسردگی نظیر اختلالات خواب و اختلالات روحی، روانی، بی علاقگی، بیاحساسی، بدبینی، احساس گناه، کاهش عزت نفس، تمایلات خودکشی، پرخوری، افزایش و یا کاهش وزن معمولاً مشاهده میشود ولی این علائم برای تشخیص افسردگی ضروری نیستند.
بیماری افسردگی شیوع فامیلی دارد، به طوری که گفته میشود احتمال موروثی بودن آن نیز وجود دارد، زمانی که زمینه ارثی بیماری افسردگی وجود داشته باشد و یا اینکه شخص در محیط منزل، کار و مدرسه استرس نیز داشته باشد می تواند عاملی برای شکوفا شدن افسردگی باشد.
استرس از دست دادن عزیزان، مشکل ارتباط خویشاوندی، مشکلات مالی و یا هر نوع تغییر در سبک زندگی میتواند زمینهساز بیماری افسردگی باشد. آن دسته از افرادی که اعتماد به نفس کمتری دارند و افرادی که در دنیا فقط خودشان را میبینند و احساس بدبینی دارند، برای ابتلا به بیماری افسردگی مستعدتر هستند.
همچنین افسردگی میتواند به طور ناگهانی به دنبال بیماریهایی همچون سکته مغزی و قلبی، سرطان و یا سایر بیماریهای ناتوان کننده شروع شود. فاکتورهای محیطی نظیر از دست دادن شکل و یا تغییرات در منزل و یا حادثهای که سایر افراد خانواده را متاثر کرده، میتوانند عواملی برای شروع افسردگی باشند. از افراد سرشناسی که افسردگی داشتهاند میتوان آبراهام لینکون و وینستون چرچیل را نام برد.
هنوز درمورد EEG نوروفیدبک و یا روشهای دیگر نوروتراپی برای درمان افسردگی Randomized controlled trials منتشر نشده، تعداد کمی از مقالات منتشر شده مبنی بر مطالعات موردی و تجربیات کلینیکی صدها نوروتراپیست در سرتاسر دنیا، که اشاره به EEG و HEG نوروفیدبک وAudio-visual entrainment و درمان با تحریکات الکتریکی مغز و تحریکات Transecranial current direct stimulation و TMS دارد، امید بر آن است که بتواند به صورت درمان جانبی در کنار درمان داروئی وECT موثز باشد.
بیماری که با EEG بیوفیدبک درمان میشود، صفحه مانیتور نشان میدهد که آمپیلیتود آلفا در هر دو لوب فرونتال راست و چپ لحظه به لحظه بین دو طرف بالانس می شود. براساس یافتههای فوق که کاهش فعالیت در قشر قطب فرونتال طرف چپ با بیماری افسردگی همراه است، لذا اکثر نوروتراپیستها برای درمان افسردگی افزایش فعالیت قشر قطب فرونتال چپ را روش درمانی خود انتخاب میکنند. روش درمانی EEG نوروفیدبک اساساً بر کاهش امواج آهسته EEG یا فرکانس HZ 7-2 و افزایش امواج تند بتا با فرکانس Hz18 – 15 درلوب فرونتال و قطب فرونتال طرف چپ میباشد.
به همان ترتیب HEG نوروفیدبک بر افزایش جریان خون اکسیژندار در لوب فرونتال چپ و درمان با تحریکات جریان مستقیم DC هم موجب اصلاح پتانسیل الکتریکی در قشر فرونتال چپ شده و در نتیجه استراحت نورونهای فعال شده را سبب میشود. این سه روش درمانی با همدیگر بیماری افسردگی را به سرعت بهبود بخشیده و در آخر از احتمال عود آن میکاهد.
درضمن این یک واقعیت است که نوروتراپیستها برای نتیجه بهتر Cognitive behavioral therapy که یک نوع آن Talk therapy میباشد، به بیمار آموزش میدهند که چگونه مسائل خود را حل کنند و یا چگونه با مشکلات روبه رو شوند و میان چگونگی فکر و رفتار و احساسات بیمار تعاملی به وجود میآورند. رفتار درمانی و روان درمانی به بیمار کمک میکند که طرز فکر غلط را تشخیص داده و آنها را تغییر دهد و خلق منفی را از خود دور نماید، روان درمانی در مورد بیماران افسرده همراه خوبی برای نوروتراپیستها برای درمان افسردگی میباشد. زیرا روان درمانی بیماران را تشویق میکند تا از نقش مدیریتی لوب فرونتال آگاهانه و به صورت فعال استفاده کنند و موجب تنظیم درک و رفتار آنها نیز میشود.
در برخی موارد افسردگی با اضطراب همراه است، سایر انواع نوروتراپی مانند Audio- visual entrainment و یا تحریک الکتروتراپی مغز و بیوفیدبک محیطی مانند آموزش (HRV) درمان، برای کاهش استرس روزانه و آرامش و بهبود خواب همراه مناسبی میباشد.
TDCS)Transcranial direct current stimulation) یک روش تحریک غیرتهاجمی مغز، با استفاده از میزان کمی جریان الکتریسیته میباشد. این روش درمانی با ECT یا الکتروشوک کاملاً متفاوت است که آن هم یک روش دیگر برای تحریک مغز استفاده میشود. در الکتروشوک درمانی نیاز است که به بیمار بیهوشی داده شود چرا که میزان جریان الکتریکی به قدری زیاد است که بیمار دچار تشنج میشود. الکتروشوک در کارکرد مغز تغییرات زیادی ایجاد میکند و در درمان بیماریهایی نظیر افسردگی، اسکیزوفرنی که نسبت به درمانهای دیگر پاسخ نداده است میتواند موثر باشد.
از آنجا که تحریک مغز با جریان DC، درمانی خوش خیم و بیضرر است، زمانیکه 1 آمپر الکتریسیته در الکتروشوک بکار میرود، در تحریک مغز با جریان DC فقط از جریان الکتریکی 2-1 میلی آمپر استفاده میشود (که هزار بار ضعیفتر از جریان الکتریکی مربوط به الکتروشوک میباشد).
TDCS در حالت کاملاً هوشیاری و بیداری به بیمار داده میشود و تنها عارضه این دستگاه آن است که بعد از خاموش کردن دستگاه، جای الکترودها برای مدت کوتاهی تحریک میشود و ممکن است خارش پیدا کند. در این تکنولوژی دو الکترودی که به سر آنها اسفنجی وصل شده در محلهای به خصوصی از سر قرار میدهند، این اسفنجها به جریان الکتریکی آندوکاتد که با باطری با ولتاژ 9 ولت کار میکند متصل میباشد. اسفنجی که به قطب آند وصل شده باعث میشود فعالیت مغز افزایش یابد، در صورتیکه اسفنجی که به قطب کاتد وصل شده باعث کاهش فعالیت مغز میگردد.
بنابراین نوروتراپیستها قادرند که در یک نقطه از مغز فعالیت را زیاد و یا کم کنند. در بیماری افسردگی شدید تغییراتی در فعالیت الکتریکی مغز در نواحی مختلف، بخصوص در نواحی قطب فرونتال به وجود میآید، تاثیر اختلال این نواحی توسط شبکه نورونی بین دو نیمکره به نواحی دیگر مغز منعکس میشود، بنابراین معقولانه است که فرضیه تغییر در حالت پاتولوژی مغز با تکنیکهای تحریک الکتریکی هدف مناسبی باشد. علیرغم اینکه تحریکات مغناطیسی مغز Transcranial magnetic stimulation و TDCS باعث تعدیل در تحریک پذیری مغز میشود ولی ساعتها پس از خاتمه تحریکات اثرش باقی میماند و یک روش معالجه غیرتهاجمی به شمار میآید.
مطالعات قدیمیتر در سال 1960 تاثیر نسبی تحریکات DC را در درمان افسردگی شرح دادهاند اما به علت توام بودن آن با دارو این روش متروک شد. در سالهای اخیر مجدداً روش درمان با TDCS مورد توجه قرار گرفت و برای بکارگیری آن دستگاههای جدید با برنامههای درمانی خاصی برای بیماری افسردگی شدید طراحی گردید، این روش درمان تا به امروز بسیار مفید و موثر واقع شده است.